

صدیق
علی الدوام به ياد تو اشتغال من است
بهر زمان که بود با تو قيل و قال من است
زعشق تست جګر پاره ام که خواهد دوخت
بيا ببين هر ذره جګر مثال من است
به آب ديده ما پرورش دهند اورا
خيال قد تو در بستان نهال من است
به کوه دشت ها اګر قروس رفت ساکن شد
عجب مدار که او بسته خيال من است
زبيقراری او غم مخور که شب و روز
به ناز و نعمت پر ورده غزال من است
اګر به ظاهر احوال دور وی دارد
عشاق خسته سر افراز در وصال من است
منم به دولت اقبال پشت داده ولی
چو سايه او همه عمرم پی دنبال من است
نظر به لوح جبينی تو من از آن دارم
که ابروی توخم کشتن ميم دال من است
بګفت رو به چمن لا له را ببين صديق
د رون سينه او داغ عکس خال من است